English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (2246 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
Other Matches
bilge U رخنه پیدا کردن تراوش کردن
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
to drive a wedding into U رخنه کردن در
to fret a passage U رخنه کردن
breach U رخنه کردن در
penetration U رخنه کردن
penetrated U رخنه کردن
penetrates U رخنه کردن
breaches U رخنه کردن در
breached U رخنه کردن در
penetrate U رخنه کردن
infiltration U رخنه کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
poops U از عقب رخنه کردن
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
poop U از عقب رخنه کردن
to spring a leaguer U رخنه پیدا کردن
transpires U فاش شدن رخنه کردن
transpire U فاش شدن رخنه کردن
crevasses U شکاف زدن رخنه کردن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
crevasse U شکاف زدن رخنه کردن
transpired U فاش شدن رخنه کردن
transpiring U فاش شدن رخنه کردن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
foraminate U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
broaching U سوراخ کردن قایق
pertusion U عمل سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
pecking U بانوک سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
pecked U بانوک سوراخ کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
broached U سوراخ کردن قایق
spits U سوراخ کردن تف انداختن
broach U سوراخ کردن قایق
burr U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
peck U بانوک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
punctured U سوراخ کردن شکست
punched U سوراخ ایجاد کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punch U سوراخ ایجاد کردن
punch U مهر کردن سوراخ
punches U سوراخ ایجاد کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
punched U مهر کردن سوراخ
tusk U سوراخ کردن یا کندن
punctures U سوراخ کردن شکست
transfixion U عمل سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
drills U سوراخ کردن چاه کندن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
leaks U رخنه
punctures U رخنه
gap U رخنه
punctured U رخنه
leaked U رخنه
chasms U رخنه
chinks U رخنه
influx U رخنه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com